دو ماهگی
نفس مامان امروز شما دو ماهه شدی . دوماهگیت مبارک فسقل خانوم من..... امروز باید واکسن دو ماهگیتو میزدیم. از دیشب با باباجون قرار گذاشتیم که دیرتر بره سرکار تا همون اول صبح بریم و واکسنتو بزنیم. اما من دیشب یکم حالش خراب شد و سر درد و چشم درد شده بودم. واسه همین صبح به باباجون گفتم که اون بره سرکار تا من یه کم بیشتر بخوابمو بعدش با یکی از خاله جونات میرم. مرکز بهداشت هم خیلی نزدیک بود خداروشکر. خاله محبوبه جون هم که واسه مراسم اربعین به اتفاق عمو نصرت وبچه ها اومده بودن مشهد، اومد و باهمدیگه شما رو بردیم مرکز بهداشت و واکسنتو زدیم. خدارو شکر که خاله محبوبه بود و شما رو نگه داشته بود واسه واکسن وگرنه من که اصلا دلشو نداشتم موقع واکسن زد...
نویسنده :
مامان جون
17:37